تو این روزا که شاهد پیکهای مختلفی از شیوع ویروس کرونا هستیم نظم زندگی همه ما به نوعی تغییر کرده و در بسیاری از مواقع باعث نگرانی و ناراحتی شده، اما در عین حال باعث شده در بعضی مسائل تفکر بیشتری داشته باشیم. به عبارتی، شرایط کرونا ما رو به فکرکردن وادار کرده و به تعبیری چراهای زیادی رو جلوی ما گذاشته و در پی یک معنای دیگه از زندگیمون هستیم که شاید قبلا بهش توجه نمیکردیم و از کنارشون به راحتی میگذشتیم. مازلو معتقد هست نیاز انسان به مجموعهای از ارزشها و فلسفهای برای زندگی به همون میزان اهمیت داره که نیاز ما به نور خورشید یا کلسیم با اهمیت هست. در زیر با هم چیستی معنای زندگی، عوامل مؤثر در اون، اهمیت و راهکارهایی جهت بالا بردن این مفهوم رو مرور میکنیم:
معنای زندگی یعنی چی؟
معنای زندگی، احساس ما از داشتن هدف توی زندگی یا صرف کردن زمان و انرژی برای دستیابی به اهداف ارزشمند تعریف میشه.
معنای زندگی از دیدگاه ویکتور فرانکل
ویکتور فرنکل یکی از روانشناسانی هست که بیش از دیگران به این موضوع پرداخته و بر این عقیده هست که معنای زندگی هر فرد منحصر بهفرد هست، و این معنا با گذشت زمان تغییر میکنه. او بر سه واقعیت وجودی انسان تاکید میکنه:
1- زندگی در هر شرایطی دارای معنا هست و هر کس باید معنای زندگی خودش رو پیدا کنه.
2- انسان ذاتاً در جستجوی کسب این معنا هست و ارادهای در جهت رسیدن به معنا داره.
3- انسان در تمامی شرایط آزاد هست که برای زندگی خودش معنایی پیدا کنه.
عوامل معنابخش زندگی چیه؟
معنا در زندگی شامل 3 حوزه مجزا، اما مرتبط هست: ارتباط با دیگران و ارزشمند دونستن اونها، داشتن هدف، و توانایی درک تجربیاتمون.
از طرفی، از دیدگاه فرانکل عوامل زمینه ساز معنا در زندگی شامل این موارد هست:
• انساندوستی یکی از عواملی هست که به زندگی افراد معنا میده.
• عشق یکی دیگه از عوامل مهم معنابخش زندگی هست. روانشناسان معتقدن عشق ورزیدن، کمک کردن و مهربانی نسبت به دیگران معنا و مفهومی عمیق به زندگی ما میده.
• معنای زندگی به واسطه موفقیتهای شخصی و ارتباطات با دیگران ایجاد میشه. پیوندهای اجتماعی مثل انواع ارتباطات دوستانه و صمیمانه از منابع معنابخشی به زندگی هستن. پژوهشگران معتقد هستن حمایت اجتماعی دوستان، به همراه حمایت اجتماعی خانواده و عزت نفس از عوامل زمینهساز معنای زندگی هستن.
• افرادی که ارتباط بیشتری با طبیعت دارن از طریق تمرکز بر رازهای جهان خلقت معنای زندگی رو بهتر پیدا میکنن که منجر به سلامت روح و روان اونها میشه.
چرا داشتن معنا توی زندگی مهمه؟
معنا به عنوان نیروی محرکه و برانگیزاننده در زندگی در نظر گرفته میشه. اما از دیدگاه روانشناسان، وجود معنا حتی در ارتباط با مرگ هم موضوع مهمی هست. پژوهشها نشون میده افرادی که در زندگی معنای عمیقتری داشتن، زمان مرگ هم با ناامیدی کمتری مواجه بودن. یونگ هم همچنین معتقد هست که معنا بسیاری از موضوعات و شاید همه موضوعات رو قابل تحمل میکنه. از طرفی معنا در زندگی عاملی برای پیشگیری از خشونت هست. این مفهوم یکی از مولفههای رشدی بهحساب میاد که منجر به احساس شادی میشه. بنابراین، جستجو و پیدا کردن معنا در زندگي به ما کمک ميکنه تا دغدغههاي اصلي خودمون رو در زندگي شناسایي کنیم و بتونیم راهبردهایي انعطافپذیر و سازگارانهای رو در راستاي دستیابي به اهدافمون توی زندگي بدست بیاریم.
چی کار کنیم تا معنا توی زندگیمون تقویت بشه؟
وقتی زندگی بی معنی به نظر میرسه، روی تقویت روابط خودمون تلاش کنیم، به اهداف شخصیمون متعهد باشیم و به خودمون کمک کنیم که یک داستان زندگی منحصر به فرد داشته باشیم. در زیر راهکارهای دیگهای رو با هم مرور میکنیم:
1- ارتباطاتمون رو با دیگران تقویت کنیم
ما توی هر یک از روابطمون نقشهای منحصر به فردی رو ایفا میکنیم که کافیه اونهارو یادآور بشیم، این نقشها به زندگی ما معنا میده. کمی وقت بذاریم و به اینکه چقدر مهمه که باید به عزیزانمون اهمیت بدیم فکر کنیم. هر زمان که فرصت داشتیم به روشهای کوچک به دیگران کمک کنیم. حتی کوچکترین رفتارهای مهربانانه میتونه به ما کمک کنه تا در زندگی دیگران اثری بذاریم. از عزیزانمون گرفته تا افراد غریبه، سعی کنیم ارتباطمون رو با دیگران با مهربانی و سخاوتمندی تقویت کنیم.
2- هر فعالیتی که انجام میدیم به عنوان یک خدمت معنادار در نظر بگیریم
تو شرایط فعلی این احساس که کاری که انجام میدیم بی معنی هست طبیعیه، اما نکته اصلی این هست که طرز فکرمون رو در مورد کارمون تغییر بدیم. بین وظایف روزانهمون و افرادی که به اونها خدمت میکنیم ارتباط برقرار کنیم. به این واقعیت افتخار کنیم که کار ما زندگی شخصی رو بهبود میده، مشکلی رو حل میکنه یا جهان رو به مکان بهتری تبدیل میکنه.
3- از خودمون بپرسیم که میخوایم مردم ما رو چطور به خاطر بسپارن؟
در نظر بگیریم که چطور میتونیم تأثیرات ماندگاری بر افراد زندگیمون بذاریم. برای به جا گذاشتن خاطرات ماندگار، نیازی نیست خیلی کار خاص و یا ویژهای انجام بدیم. همین که بتونیم مهارتی که داریم رو به کسی یاد بدیم و یا در شرایط سخت همدلی، با اطرافیانمون داشته باشیم تأثیر مثبتی بر نگاه افراد به ما میذاره. بنابراین، از طریق مهربانی، شوخ طبعی، خدمات مفید و عشق حسن رفتارمون رو به دیگران نشون بدیم.
4- اهدافی رو برای خودمون تعیین کنیم
در روانشناسی، هدف این هست که کاری رو انجام بدیم که هم از نظر شخصی معنیدار باشه و هم جهان خارج از خودمون رو بهرهمند کنه. بنابراین، کارهایی رو انجام بدیم که صادقانه بیان کنه که ما چه کسی هستیم. لیستی از مهمترین پروژههای شخصیمون رو بنویسیم. به آنچه که باعث میشه ما هدفمند بشیم فکر کنیم و لیست پروژهها و اهداف رو که بیشتر با ارزشهای اصلی ما مرتبط هستن رو مشخص کنیم. به عنوان مثال میتونیم یک سرگرمی جدید یاد بگیریم، نوشتن کتاب، یادگیری مهارتهای ارتباطی یا فرزندپروری...
اگه برای تهیه لیستی از اهداف و ارزشها مشکل داریم، نباید نگران باشیم. شناخت خودمون و اولویتهای ما زمان بر هست، بنابراین باید صبور باشیم. افرادی که ما رو بهتر میشناسن میتونن دیدگاه مفیدی رو ارائه بدن، بنابراین برای روشن شدن ارزشها و اهداف اصلی خودمون از نزدیکترین افراد کمک بگیریم.
5- لیستی از ویژگیهای اصلی که هویت ما رو مشخص میکنه تهیه کنیم
از خود بپرسیم: "من کیام؟" و در ذهنمون اون رو تجسم کنیم. برای خودمون مشخص کنیم که چه ویژگیها، ارزشها و کیفیتهایی رو برای ادامه دادن به زندگی نیاز داریم. به عنوان مثال، ممکنه عاشق نقاشی باشیم، یا علاقه زیادی به سفر داشته باشیم یا همیشه خانواده خودمون رو در اولویت قرار بدیم. از طرفی حس انسجام، یا چیزهایی که قابل پیشبینی هستن و منطقی هستن، یکی از جنبههای پیدا کردن معنا در زندگی هست. سعی کنیم به جنبههایی از خودمون متمرکز بشیم که در طول زمان ثابت میمونن.
6- نگاه مهربانانه داشته باشیم
در نظر بگیریم که رنج به ما این امکان رو میده که به دیگران رحم کنیم. اگه روزهای سختی رو پشت سر میذاریم و از خودمون میپرسیم "فایدهاش چیه؟" احساس تنهایی نکنیم. وقتی همه چیز اشتباه به نظر میرسه یا وقتی اتفاقات بدی برای افراد خوب میوفته، پیدا کردن معنا سخت هست. با این حال، در حالی که بسیاری از جنبههای زندگی خارج از کنترل ما هستن، ما این قدرت رو داریم که رنج به ظاهر بی معنی رو به چیزی معنی دار تبدیل کنیم. چالشهای زندگی میتونه به ما کمک کنه تا فردی مهربانتری بشیم.
7- مصیبتها و آسیبها رو از منظر "تصویر بزرگ" مشاهده کنیم
زمانی که به صورت جداگانه یا از نزدیک مشاهده میکنیم، از دست دادن یکی از عزیزان، مورد آزار قرار گرفتن یا تجربه یک بیماری جدی میتونه زندگی رو بیمعنا جلوه بده. پردازش حوادث آسیبزا کار راحتی نیست، اما درک آسیب در زمینه یک داستان زندگی گستردهتر میتونه مفید باشه. مشاهده آسیب و مصیبت به عنوان فرصتهایی برای رشد و خدمت به دیگران میتونه به ما در پیدا کردن معنا در سختترین شرایط زندگی کمک کنه.
به عنوان مثال، معنا بخشیدن به زندگی بعد از تجربه سوگ، یک فرایند دشوار و تدریجی هست. در شرایط سوگ برای بسیاری از بازماندگان، استفاده از تجربه خودمون برای کمک به دیگران در شرایط مشابه نقش اساسی در بهبودی حال اونها داره.
8- برای درک سؤالات بزرگ به سیستم اعتقادیمون مراجعه کنیم
به دلیل گستردگی و پویایی جهان، بعضی از مسائل زندگی قابل درک نیست. گاهی اوقات، فکر کردن در مورد این موضوعات بزرگ میتونه زندگی رو بی معنی جلوه بده. زمانی که زندگی بیش از حد برای پردازش، آشفته یا غیرقابل پیشبینی هست، به سنتهای معنوی و فرهنگیمون روی بیاریم تا حس نظممون رو دوباره بدست بیاریم.
معنویت یک راه برای درک بزرگترین سؤالات زندگی هست، اما تنها منبع نظم نیست. وقتی جهان بسیار بزرگ و بی معنی به نظر میرسه، سعی کنیم در طبیعت قدم بزنیم. به این فکر کنیم که درختان چطور گل میدن، برگهای اونها میریزه، زمستان رو تحمل میکنن و چرخه رو دوباره در بهار شروع میکنن.
کلام آخر اینکه، پیدا کردن معنا توی زندگی میتونه مسیر زندگی ما رو تغییر بده و راه رسیدن به اهدافمون رو هموارتر کنه. تو این روزها به معنای زندگیت فکر کردی؟